چه چیزی پشت واژهی «دیزاین» نهفته است؟ بیایید با هم سنت طولانی میان هنر و تکنیک را کشف کنیم؛
چیزی که این مفهوم را از دوران باستان تا به امروز متمایز کرده است.
اصطلاح «دیزاین» که امروزه بسیاری آن را مورد استفاده و حتا سوءاستفاده قرار میدهند، حوزهی وسیعی از معانی را در بر میگیرد که اغلب به نادرست بودن ماهیت آن ختم میشود.
بنابراین بهتر است که موضوع را از ریشه آغاز کنیم؛ ریشهشناسی این کلمه، به ما میگوید که دیزاین نشاندهندهی چیست و خوانش امروی آن چگونه باید باشد…
اصطلاح دیزاین از کلمهی لاتین «Signum» گرفته شده که با کلمهی ایتالیایی «Segno» (نشانه) و «Disegno» (نقاشی) مطابقت دارد. دیزاین از زمانهای قدیم، زبانِ انتخابی برای انتقال یک ایده یا حتی بهتر از آن، یک طرح بوده است. در واقع، آنچه در ماهیتِ واژهی «دیزاین» نهفته است، دقیقن شهودی است که هدف آن، حل مشکل خاصی از زندگی مادیست. بنابراین، در ذاتِ آن، اراده، تصور و سازماندهی یک پروژه نهفته است. در مقابل، رویکردِ برنامهریزی به شیء، همان چیزیست که هنرمندان رنسانس در تحقق یک اثر هنری در پیش میگرفتند: اغلب از طریق یک طرح یا پیشنویس، که آنها میتوانستند ایده و طرح اصلی خود را به مخاطب انتقال دهند. اما در این مورد بیشتر، موضوع، انتقال هنر بود تا اشاره به تکنیک آنها.
برای چندین قرن، (از قرن پانزدهم تا اوایل قرن هفدهم) الهامِ هنرمند که در دیزاینِ او به نمایش درمیآمد، تمایل داشت تا خود را از روند تحققِ واقعیت مادی و مشکلات واقعی زندگی جدا کند. با ظهور روشنگری و تحقیقات علمی، گسست آغاز شد. برای مثال؛ شروع به تحقیق در مورد آنچه که شاید بتوان آن را مهمترین پروژهی دیزاین تا به امروز در نظر گرفت: «بدن انسان».
در واقع، واژهی دیگری که در همین زمینه ظاهر میشود و احتمالن ارتباط بیشتری با ایدهی معاصر دیزاین دارد، «تکنیک» است که از واژهی یونانیِ «téchne» آمده است. معنای این اصطلاح در یونانی، «هنر» و وابسته به کلمهی تکتون (نجار) است. این پیوندِ زبانیِ ساده، اهمیت مواد بیشکلی را که هنرمند، تکنسین و صنعتگر به آن شکل میدهند، در بر میگیرد. با این حال، دیزاینر معاصر فراتر از یک صنعتگر ساده است و در عین حال، هنرمند نیست؛ زیرا کارش از مشکلات رسمی شروع میشود و به راهحلهای ملموس ختم میشود. او دقیقن همان شخصیتی است که بهعنوان پُلی میان هنر و تکنیک عمل میکند: کسی که دارای ایده است و در عین حال دانش شناساییِ بهترین تکنیک را نیز برای دستیابی به آن دارد و همیشه «کارآیی» را در پسِ ذهنِ خود حمل میکند. این ملاحظاتِ ریشهشناختی باید توضیحی نسبتن مختصر از جایگاهی باشد که واژهی «دیزاین» در زندگی معاصر اشغال میکند؛ جایی که این رشته، متنوعترین تمایلات را به دست آورده است. هیچ دیزاینِ خوبی بدون هدف ایجاد یک راه حل زیبا و بهروز برای یک مشکل مادی وجود ندارد.
دیزاین به معنای واقعی کلمه، یادآوریِ تصرفِ یک گذشته، در یک حالتِ نامعین و در زمانی نامشخص است.
«دیزاین» اصطلاحیست که با «برنامهریزی» متفاوت است، اما اغلب با آن اشتباه گرفته میشود. در حالی که برنامهریزی، ابداع یک طرح، برنامه و یا روشیست که از قبل برای دستیابی به یک هدف طراحی شده، اما دیزاین یک فعالیتِ مفهومی است و ایدهای را که قرار است به شکلی قابلمشاهده بیان یا عملی شود، فرمولبندی میکند.
«دیزاین» در مورد مفهومسازی، تخیل و تفسیر است؛ در مقابل، «برنامهریزی» در مورد تحقق، سازماندهی و اجراست.
دیزاین به جای نشاندادنِ یک مسیر عملیِ خاص برای انجامِ یک کار، فرآیندی مبهم و نامشخص از پیدایش، ظهور یا شکلگیری چیزیست که باید اجرا شود؛ اما اغلب نقطهی شروع و منشأ این فرآیند نامطمئن است.
دیزاین، جرقهی یک ایده و شکلگیری یک تصویرِ ذهنی را فراهم میکند. این در مورد مرحلهی اولیهی تصمیم گرفتن، تصور و ترسیم ویژگیهای اصلی یک طرح است و به این ترتیب، همیشه بر مرحلهی برنامهریزی مقدم است.
از نظر ریشهشناسی، فعل «دیزاین» از پیشوندِ «de» و فعل لاتینِ «signare» به معنای علامتگذاری، گرفته شده است. پیشوندِ «de» نه به معنای تحقیرآمیز مخالفت یا معکوس کردن، بلکه در معنای سازندهی اشتقاق یا استنتاج استفاده میشود. در این زمینه، واژهی «دیزاین» در مورد اشتقاق چیزیست که وجودِ یک واقعیت، شرایط یا کیفیت را نشان میدهد.
واژهی دیزاین در یونانی، «schedio» تلفظ میشود؛ از ریشهی oxɛdóv (با تلفظِ schedon) مشتق شده است که به معنای حدودن یا تقریبن است. بنا بر این تعریف یونانی، دیزاین در مورد ناقص بودن و نامعین بودن است؛ در عین حال در مورد احتمال، انتظار یا پیشبینی نیز هست. در بزرگترین معنای آن، دیزاین نه تنها ناملموس یا مبهمبودن را نشان میدهد، بلکه به تلاش برای گرفتن چیزهای گریزان نیز اشاره دارد.
با سفر بیشتر به ریشهی واژهی یونانی، ممکن است متوجه شوید که از کلمهی έoxεiv (تلفظ eschein) گرفته شده است که زمان گذشتهی کلمهی έxo (تلفظ eho) است و در انگلیسی به معنی نگهداشتن یا داشتن است. با ترجمهی زمینهی ریشهشناختی به انگلیسی، میتوان گفت که دیزاین چیزیست که زمانی داشتهایم، اما دیگر نداریم. زمان گذشته در زبان یونانی بهعنوان نامعین (cóplotog) نامیده میشود و به این ترتیب، دربارهی رویدادیست که در زمان نامشخصی در گذشته رخ داده است، بنابراین ممکن است در هر زمانی بین کسری از ثانیه اتفاق افتاده باشد، حتی سالها پیش.
این تاریخچهی مختصر از واژهی دیزاین را با سخنان «برونو موناری» به پایان میبرم؛
وقتی از او پرسیدند که دیزاینر معاصر کیست؟ پاسخ داد: «او یک برنامهریز با حس زیباشناسی قوی است».
درود بر محمدرضا موحدی عزیز و مجله وزین طراحان ایده.