جایگاه هنر در میان قاطبهی مردم کجاست؟
گفتوگو با دو هنرمند بینارشتهای؛ حسین راحمینژاد (معمار) و علی نائینی (مجسمهساز)
طراحان ایده: آقای نائینی! به نظر میرسد بنا به تعریفی که از ماهیت بینارشتهای وجود دارد، شما فردی کاملن بینارشتهای هستید؛ سالها (چه پیش از انقلاب و چه پس از آن) با تلویزیون همکاری داشتهاید و دهها فیلم و سریال مستند ساختهاید؛ حدود ۲۲ سال فعالیت مستمر در مقام کارگردان. چه اتفاقی افتاد که به نقاشی، مجسمهسازی و هنرهای تجسمی روی آوردید؟
علی نائینی: در مدرسهی تلویزیون، استادی داشتم به نام «فریدون رهنما». رهنما هم شاعر بود و هم فیلمسازی مشهور. با ایشان درسی به نام واقعیتگرایی فیلم داشتیم که موضوع ارتباط سینما با هنرهای مختلف را مطرح میکرد. من همواره به هنر، بهخصوص هنرهای تجسمی نظیر نقاشی و مجسمهسازی علاقمند بودم. حتی گاهی کار طراحی داخلی خانهها را انجام میدادم اما هرگز اتفاق نیفتاده بود که بهطور جدی به این حوزهها وارد شوم.
تا اینکه با مهندس راحمینژاد آشنا شدم. این ارتباط و دوستی منجر به تحول بزرگی در زندگی حرفهای من شد و از آن تاریخ به بعد تلاش کردم تا کاری را انجام دهم که واقعن دوست داشته باشم و عمیقن و از صمیم قلب آن را بخواهم. در واقع از آن زمان بود که با هم و در کنار هم توانستیم ارتباطی میان معماری و هنرهای تجسمی برقرار کنیم. خروجی این تفکر بهقدری جذاب و شگفتانگیز بود که هر روز مرا بیش از پیش به سوی خود کشید.
طراحان ایده:چه نیازی را در حوزهی معماری احساس کردید که تصمیم گرفتید تا هنرهای تجسمی را در معماری به خدمت بگیرید؟
علی نائینی: طراحی داخلی یک بنا نیازمند توجه به جزئیات است. جزئیاتی که طراحان در بسیاری از موارد آن را از بازار بهصورت مستقل تهیه و در چارچوب بنای مورد نظر جانمایی و چیدمان میکنند. این موضوع هیچوقت برای من رضایتبخش نبود! آنچه فکر مرا همواره به خود مشغول میکرد، ناهماهنگی میان اجزاء و المانهای یک خانه و طراحی کلی فضا بود. بنابراین سعی کردم شخصن وارد خلق اجزاء و محصولات دکوراتیو بر اساس نیاز فضاها شوم. و بدین ترتیب بود که شروع به نقاشی و ساخت مجسمه کردم.
طراحان ایده: با چه روشی به نتیجهی مطلوب میرسیدید؟ در واقع چگونه متوجه میشدید که بنای مورد نظر به چه اجزاء یا المانهایی نیاز دارد؟
علی نائینی: سعی میکردم محصولاتی خلق کنم که به اصطلاح در آن فضا بنشیند و با همهی اجزای بنا همخوانی و هماهنگی لازم را داشته باشد. تابلوهای نقاشی، مجسمههای خاص، مبلمان، چراغ و هر آن چیزی که بتواند در بهبود فضای خانه مؤثر باشد. معمولن از متریال و مصالح مختلفی هم استفاده میکردم؛ چوب، فلز، شیشه، سرامیک و … در اینباره ساعتها با مهندس راحمینژاد صحبت و مشورت میکردیم تا پروژهی مورد نظر به بهترین شکل ممکن اتفاق بیفتد.
طراحان ایده: آقای راحمینژاد! شما بهعنوان یک معمار صاحب سبک، هم در میان قشر دانشگاهیان، فردی محبوب و صاحبنظر بهشمار میروید و هم در بازار حرفهای معماری از اعتبار زیادی برخوردار هستید؛ در واقع شما برای بسیاری از علاقمندان به معماری، یک الگو هستید. نقش هنرهای تجسمی – بهخصوص مجسمه – در پروژههای معماری شما بسیار پررنگ و مشهود است. شما این ارتباط را چطور تعریف میکنید؟ و اینکه از نظر شما، دستیابی به المان و محصول مطلوب برای طراحی یک بنا نیازمند چه پارامترهاییست؟
حسین راحمینژاد: پیش از هر چیز باید اشاره کنم که معماری باید عملکرد درستی داشته باشد. به شخصه حتی زمانی که از بیرون به نمای یک ساختمان نگاه میکنم، آن را قضاوت نمیکنم. نمای ساختمان باید کاملن وابسته به عملکرد داخل آن باشد؛ بنابراین در وهلهی اول، مهمترین نکته برای یک معمار عملکردهاست. تنها عملکرد درست است که یک فضای قابل قبول را برای زندگی بهوجود میآورد. بنابراین خواه ناخواه نیازمند جزئیات و المانهایی هستیم که به وسیلهی آنها بتوانیم این فضای قابل قبول را مزین و زیباتر کنیم. در عین حال، این جزئیات، الزامن عملکردی نیستند و بیشتر با احساسات و عواطف مخاطب در ارتباط هستند. شاید برایتان پیش آمده باشد که وارد فضایی میشوید و میبینید که فضا به لحاظ چیدمان و طراحی به درستی چیده شده است. بهعنوان مثال؛ ارتباط آشپزخانه با فضای ناهارخوری درست است؛ بیرونی و اندرونی که با سنتهای رفتاری ما منطبق است کاملن درست و اصولی در پلان رعایت شده اما باز هم احساس میکنید که «فضا یکجوری است»! این یکجوری بودن فضا به نظر من همان عدم تطابق ارتباطی میان طراحی و معماری با احساسات و عواطف بیننده و مخاطب است. به نظر من، آرتوُرک و المانهای هنری کمک میکنند تا احساسات و عواطف مخاطب به معماری بنا پیوند بخورد. وقتی با یک طاقچه در فضای یک خانه روبرو هستیم، به این فکر میکنیم که چه المان تزئینی و دکوراتیوی باید روی آن طاقچه قرار بگیرد تا مخاطب را درگیر کند و حسی توأم با لذت و آرامش را به او منتقل کند؛ اینجا درست همان نقطهایست که پاسخ پرسش شماست؛ نتیجهی مطلوب باید از دل همنشینی و گپوگفت با صاحب آن خانه حاصل شود. در واقع آرتوُرک یا المان طراحیشده زمانی میتواند در جای درست خود قرار بگیرد و کار کند که بر اساس نیازسنجی ساکنان آن خانه، دفتر کار، هتل یا هر بنای دیگری طراحی و خلق شده باشد. در کارهایی که من و آقای نائینی در پروژههای مختلفی نظیر آسمان تبریز، یاس و یا هتل نارنجستان با هم به انجام رساندیم، تمام تلاشمان همین بود؛ کوشیدیم تا ضمن رعایت فرم و جنبههای زیباییشناسانهی فضا، کاربران را به عواطف و احساساتشان نزدیک کنیم.
هماهنگی و پیادهسازی گفتوگو: سارا حسینی فروتن
با سپاس از گلریز راحمینژاد و نیما نائینی